خشم چیست؟
خشم از زبان دکتر حمید رضا طاهری یگانه
مخاطب گرامی با انتشار این مقاله در آگاهی و بینش انسان ها سهیم باشید
این مقاله را به رایگان مثل یک کتاب الکترونیکی دانلود کنید
همۀ افراد بِلااستثنا خشمگین میشوند. تفاوتی هم ندارد که افراد پولدار باشند یا فقیر، جوان باشند یا پیر، زن باشند یا مرد، همه خشمگین میشوند. خشم زمانی یک مشکل به حساب میآید که رفتهرفته زندگی روزمرۀ فرد را تحت تأثیر قرار دهد و کاری کند که او به خود و اطرافیانش آسیب بزند.
احساس عصبانیت و خشمگین شدن به هیچوجه ایرادی ندارد. در برخی مواقع، خشم به ما کمک میکند تا از شرایط سخت و طاقتفرسا گذر کنیم. برخی اوقات، خشم به ما انگیزه میدهد تا در زندگی خود تغییر ایجاد کرده و همان گونه که دوست داریم، اتاق زندگیمان را تزیین کنیم. فرض کنید که داخل یک شرکت مشغول کار هستید و شرایط شغلیتان را نمیپسندید. با این حال برای ایجاد تغییرات رمقی نمانده است. در این شرایط، اگر کاسۀ صبرتان لبریز و اعصابتان خرد نشود، به تغییرات تن نخواهید داد و تا ابد در غُلوزنجیر آن شرکت باقی میمانید.
عصبانیت زمانی دردسرساز میشود که در قالب پرخاشگری و خشونت خود را بروز دهد یا کار و زندگی و روابط فرد را مختل کند. سروکلۀ این خشم مضر در شرایطی پیدا میشود که خشم، شکستناپذیر و غیرقابلِکنترل به نظر برسد یا فرد جوری خشمش را بروز دهد که به خودش یا اطرافیانش آسیب بزند. خشم همچنین میتواند نشانۀ افسردگی، اختلال اضطراب یا دیگر مشکلات روحی و روانی باشد.
کسب اطلاعات در رابطه با خشم خود یا بروز آن به شیوۀ درست، میتواند سلامت روانیمان را بهبود ببخشد. اگر شما زیاد خشمگین میشوید یا در مدیریت خشم موفق نیستید، در نظر بگیرید که برای رام کردن آن، روشهای سالم بسیاری وجود دارند.
دلیل عصبانیت من چیست؟
در برخی از شرایط، ما از خشم استفاده میکنیم تا به دیگر احساساتمان واکنش نشان دهیم. این احساسات عبارتند از:
- ناکامی
- شرمساری یا تحقیر
- عذاب وجدان یا شرم
- حسادت
- آسیب روانی یا ناراحتی
- احساس ناتوانی در کنترل کردن یک موقعیت
- احساس در خطر بودن و ترس
- باور به اینکه تحت رفتار غیرمنصفانه قرار گرفتهایم
- باور به اینکه دیگران حرف ما را درست متوجه نشدهاند یا به صحبتهای ما گوش نکردهاند
- احساس فشار به دلیل زندگی در دو مکان مختلف یا مهاجرت
- احساس ارتباط نداشتن با خانواده، جامعه و کشور
خشم؛ احساسات جایگزین
خشم همچنین میتواند نقش احساسات جایگزین را ایفا کند. منظور از احساسات جایگزین این است که افراد گاهی اوقات خشمگین میشوند تا درد را احساس نکنند. مردم احساسات درد خود را به خشم تبدیل میکنند، زیرا عصبانیت را به درد ترجیح میدهند. تبدیل احساس درد به خشم میتواند به دو صورت ارادی و غیرارادی انجام شود.
خشمگین شدن به جای تحمل درد، مزایای متعددی دارد که مهمترینش حواسپرتیست. مردمی که احساس درد دارند، معمولاً به درد خود فکر میکنند. با این حال، افراد خشمگین به آسیب زدن به افراد فکر میکنند، آن هم افرادی که باعث دردشان شدهاند. تبدیل درد به عصبانیت کاری میکند تا فرد به جای تمرکز روی شخصیت خود، به دیگران توجه کند.
خشم به طور موقتی هم که شده باعث میشود تا افراد روی دردهای خود سرپوش بگذارند و با احساسات دردناکِ واقعی دستوپنجه نرم نکنند. شما به جای اینکه نگران دردهای خود باشید، به انتقام از افرادی فکر میکنید که از دست آنها عصبانی هستید. خشمگین شدن به شما کمک میکند تا این واقعیت را پنهان کنید که احساس خطر کرده و خود را فردی آسیبپذیر میبینید.
توجیه عصبانیت
علاوه بر پنهان کردن واقعیت، خشم یک حس حقانیت، قدرت و برتری اخلاقی را به فرد تحمیل میکند که در زمان تجربۀ درد وجود خارجی ندارد. هنگامی که شما خشمگین هستید، به یک دلیلی خشمگین هستید. «مردمی که به من آسیب زدهاند، اشتباه میکنند و باید تنبیه شوند.» این جمله، یک نمای کلی از این موقعیت است. خیلی کم پیش میآید که فرد از دست کسانی عصبانی باشد که به او آسیب نزده باشند.
افراد خشمگین معمولاً حس میکنند که خشمشان موجه است. با این حال، افراد دیگر با آنها موافق نیستند. قضاوت شدن شخص خشمگین توسط قاضیان اجتماع، عواقب سنگینی برای او خواهد داشت. امکان دارد که فرد احساس کند که حق با اوست و باید خشمگین شود اما اگر یک قاضی خشم او را موجه تشخیص ندهد، آن فرد در هر حال، راهی زندان میشود. اگر رئیس ما عصبانیتمان از یک مشتری را موجه نبیند، خشمگین شدنمان تفاوتی ایجاد نمیکند و ما به هر حال، از کار بیکار خواهیم شد.
مزایای ظاهری
چه خشممان توجیه داشته باشد و چه نداشته باشد، احساس ساختگی حقانیت، به صورت موقتی مقدار قابل توجهی از عزت نفس را به فرد تزریق میکند.
- داشتن احساس خشم، به جای قبول احساسات دردآور که با آسیبپذیری همراه هستند، رضایتبخشتر است.
- فرد میتواند از عصبانیت استفاده کند تا احساسات ناتوانی و آسیبپذیری را به احساس کنترل داشتن و قدرت تبدیل کند.
- برخی از افراد به شکلی غیرارادی عادت دارند که تمامی احساس آسیبپذیریشان را به خشم تبدیل کنند تا از مشکلات فرار کنند.
مشکل اینجاست که حتی اگر عصبانیت، تا حدودی ما را از فکر و خیال درد نجات دهد، باز هم نمیتواند درد ما را به طور کلی از بین ببرد.
- خشمگین شدن درد شما را از بین نمیبرد، بلکه فقط فکر و خیال آن را از ذهن شما خارج میکند.
- عصبانیت بههیچوجه مشکل شما را حل نمیکند یا به شما کمک نمیکند تا مشکل کار را پیدا کنید و علاوه بر آن امکان دارد که مشکلات جدیدی، اعم از مشکلات اجتماعی و پزشکی را برای شما ایجاد کند.
در چه زمانی وضعیت بحرانی میشود؟
خشم زمانی یک مشکل به حساب میآید که رفتهرفته زندگی روزمرۀ فرد را تحت تأثیر قرار دهد و کاری کند که او به خود، اطرافیان یا هر دو آسیب بزند.
نشانهها و موقعیتهایی وجود دارند که نشاندهندۀ مضر بودن خشممان هستند. این نشانهها عبارتند از:
- احساس عصبانیت در یک سطح شدید و طاقتفرسا
- ناتوانی در کنترل خشم
- ناراحتی و درماندگی در اثر خشمگین شدن
- استفاده از الکل و مواد مخدر برای کنترل خشم
- احساس نیاز به خشم برای متقاعد کردن افراد
- فاصله گرفتن از مردم و موقعیتها
- فرار از مشکلات به جای حل آنها
- ناراحت شدن از حرفهای زده شده و کارهای انجام شده در هنگام عصبانیت
- بروز خشم در قالب حرفها و اعمال پرخاشگرانه (مثل فریاد زدن، ناسزا گفتن، پرتاب و شکستن اشیا)
تفاوتهای خشم و پرخاشگری
عصبانیت میتواند به پرخاشگری و خشونت افراد منتهی شود اما خشم و پرخاشگری با هم تفاوت دارند. خشم یک احساس است اما پرخاشگری و خشونت اعمال هستند و تمامی مشکلات زیر سر همین اعمال است.
خشم میتواند احساسی شدید و طاقتفرسا باشد اما نمیتوان به طور حتم اذعان داشت که به رفتار پرخاشگرانه و خشن منجر میشود.
منابع:
- دوره بینش سبک زندگی | پکیج عمومی
- دوره تخصصی بینش سبک زندگی
دیدگاهتان را بنویسید